کد مطلب:28356 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:135

آموزش سپاهیان












1743. امام علی علیه السلام - از سفارش او به زیاد بن نضر، هنگامی كه او را پیشاپیش سپاه به صفّین گسیل داشت -: بدان كه پیشروان سپاه، دیده بانان آن اند و دیده بان ها، پیشروان جاسوسان اند. پس هنگامی كه از شهرهایت بیرون شدی و به دشمن نزدیك گشتی، بی احساس خستگی، دیده بان را به هر سو، بویژه شیار كوه ها، لابه لای درختان، كمینگاه ها و هر جای دیگر بفرست. تا دشمن بر شما شبیخون نزند و برای شما كمین نگذاشته باشند.

لشكر و قبیله ها را از صبح تا به شب، راه مَبَر، مگر برای آمادگی كه اگر حادثه ای رُخ داد یا امر ناگواری به شما رسید، پیشاپیش، خود را مهیّا كرده باشید.

چون به دشمن رسیدید یا دشمن بر شما فرود آمد، لشكرگاهتان را برفراز بلندی ها یا دامنه كوه ها یا بین رودخانه ها قرار دهید تا برای شما پناه و برای دشمن، مانعی باشد؛ و نبرد را از یك سو و دو سو قرار دهید، و دیده بان ها را بر ستیغ كوه ها و فراز پشته ها و كناره نهرها بگمارید تا برای شما دیده بانی كنند كه مبادا دشمن، بر شما از جایی كه می ترسید و یا جایی كه از آن بیم ندارید، فرود آید.

هنگامی كه فرود آمدید، با هم فرود آیید، و وقتی كوچ كردید، با هم بكوچید. هنگامی كه شب شما را فرا گرفت و فرود آمدید، لشكرگاه را با نیزه ها و سپرها بپوشانید و تیراندازها را پشتِ سپرها بگمارید كه مبادا فریب بخورید یا غفلت بر شما مستولی گردد.

خود، لشكرت را نگاهبانی كن و بپرهیز از آن كه به خواب روی یا شب را به روز آوری، مگر با خوابِ اندك یا در حدّ چشیدن، و همین شیوه و روش را داشته باش تا به دشمن رسی.

بر تو باد درنگ در جنگ؛ و بپرهیز از عجله، مگر آن كه فرصتی مناسبْ فراهم آید؛ و بپرهیز از این كه نبرد كنی، مگر آن كه آنان آغاز كنند یا دستور من به تو رسد. درود و رحمت خدا بر تو باد![1].

1744. امام علی علیه السلام - از سفارش او به معقل بن قیس ریاحی، هنگامی كه او را با سه هزار [ سپاهی] به عنوان پیشرو به سوی شام روانه كرد -: پروا دار از خدایی كه حتماً او را ملاقات كنی و پایانی جز او نداری. نبرد مكن، مگر با آنانی كه با تو نبرد كنند. در خُنُكی بامداد و عصرْ حركت كن و در میانه روز، مردمان را فرود آور، و در حركتْ رفاه و آسایش را منظور دار و سرِشب، راه مرو كه خداوند، آن را برای آرامش و بار انداختن قرار داده، نه برای كوچ كردن. پس سرِشب، خود را آسوده دار و مَركبت را نیز از خستگی بیرون آر. پس چون شب را آسودی، هنگامی كه سحر پدیدار شود یا سپیده بامداد آشكار گردد، در پناه بركت خداوندْ حركت كن، و چون دشمن را دیدی، در میان لشكرت بایست و به دشمن، نه چندان نزدیك شو، مانند كسی كه می خواهد دست به جنگ آرد، و نه چنان دور باش، مانند كسی كه از كارزار بیم دارد، تا دستور من به تو رسد؛ و بدرفتاریِ آنان، شما را وا ندارد كه جنگ را آغاز كنید، پیش از آن كه آنان را [ به راه راست] فرا خوانید و درِ عذر را به رویشان ببندید.[2].

1745. امام علی علیه السلام - از نامه اش به گروهی از فرماندهان سپاهش -: اگر [ دشمنان ]به سایه فرمانبری بازگشتند، این همان است كه ما دوست می داریم، و اگر كار آنان به جدایی و نافرمانی كشید، آن را كه فرمانت بَرَد، به سوی آن كه نافرمانی كند، برانگیز؛ و بی نیاز باش بدان كه فرمانت بَرَد از آن كه از یاری ات پای پس نهد؛ زیرا آن كه جنگ را خوش ندارد، نبودنش بهتر از بودن است و نشستنش از برخاستن، سودمندتر است.[3].

1746. امام علی علیه السلام: اگر دشمن بر شما یورش آورد، پس بر درِ خندق ها آرایش گیرید كه در آن جا جز شمشیرها چیزی نیست، و پس از منظّم كردن صف ها بر زمین، استوار باشید. به صورت دشمنان منگرید و شمارِ آنان، شما را به وحشت نیندازد و به سرزمین ها [ و جبهه] خود بنگرید؛ و اگر بر شما حمله ور شدند، بر روی اسب ها خم شوید و در پناه سپرها پنهان شوید، [ چونان] دژی محكم كه شكافی در آن نیست؛ و اگر پشت كردند، با شمشیرها بر آنها حمله ور شوید. اگر ایستادند، شما هم به سمتی دیگر بایستید، و اگر فرار كردند، به سویشان بشتابید و به جستجویشان برخیزید.[4].

1747. امام علی علیه السلام: اگر خدای ناكرده در میان شما شكستی رُخ داد، جمع شوید و خدا را یاد كنید و یادآورید آنچه بر گُریختگان از نبرد، وعده [ كیفر] داده شده است و آن را كه در حال پشت كردن به دشمن دیدید، نكوهش كنید. پرچم ها را گردآورده، یكی كنید. چابك سواران، در بازگرداندن فراریان به سوی جمعیت و لشكر، شتاب كنند، و هركس در مخفیگاه هاست، به سوی شما كوچ كند. وقتی كناره های لشكر گِرد آمد و نیرو و توان به شما رسید و حالت شكست خوردگی از میان شما رخت بربست، لشكر را به فرماندهان بسپارید و جهت ها (یگان ها را استوار سازید و نبرد كنید؛ و از خداوند یاری جویید و شكیبایی كنید كه در پایداری به هنگام شكست و یورش مردی دلاور بر دشمن، پاداشی بزرگ است.[5].

1748. تاریخ دمشق - به نقل از ابن عباس -: زنان عقیم شدند از این كه مانند امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب بزایند. به خدا سوگند، ندیدم و نشنیدم كه رئیسی با وی مقایسه شود. او را به هنگام نبرد صفّین دیدم كه بر سرش عمامه ای بود كه دو طرفش را رها كرده بود. دو چشمانش گویا به سان دو چراغ درشت بود. او بر گروهی اندكْ ایستاده بود و آنان را به نبردْ وا می داشت تا به من رسید، در حالی كه من در لابه لای مردم بودم.

پس فرمود: «ای گروه مسلمانان! خشیت [ از خدا ]را احساس كنید، صداها را پایین آورید، آرامش را بر تَن كنید، نیزه ها را به كار گیرید[6] و پیش از كشیدن شمشیر، آن را به حركت آورید و از چپ و راست، شمشیر زنید و با تیزی اش ضربه زنید، و شمشیرها را با گام ها و تیرها را با نیزه ها هماهنگ سازید. به درستی كه در دید خداوند و همراه پسرعموی پیامبر او قرار گرفته اید.

پی در پی حمله كنید و از فرار، شرم كنید؛ چرا كه آن، ننگی است كه در نسل ها و گروه ها باقی مانَد، و آتشی است در روز رستاخیز.

خود را خرّم و سرخوش دارید و با آسانی و سبُك جانی به سوی مرگْ گام بردارید. لشكر انبوهِ [ دشمن] و خیمه ای را كه طناب هایش به اطراف كشیده شده، هدف قرار دهید و قلب آن را نشانه بگیرید؛ چرا كه شیطان، شتر سركش را سوار شده و بازوانش را گسترانیده است؛ دستی را برای حمله پیش دارد و پایی را برای فرار، به عقب گذارد. پس استوار باشید و پایدار، تا نور حق بر شما پرتو افكنَد، "وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَن یَتِرَكُمْ أَعْمَلَكُمْ؛[7] كه شما برترید و خدا با شماست و از پاداش كردارتان نخواهد كاست"».[8].

1749. امام علی علیه السلام: پرچم هایتان را به این سو و آن سو متمایل مكنید و اطراف آن را خالی مكنید و آن را جز به دستِ دلاورمردان مسپارید؛ چرا كه پاسداران شرافت و آبرو، و شكیبا به هنگام فرود آمدن بلاها، گِردِ پرچم حلقه می زنند... و بدانید كه پاسداران، كسانی اند كه گِرد پرچم های خود، حلقه زنند و اطراف آن را نگه دارند و پیش و پس آن می گردند و آن را ضایع نمی سازند؛ نه از آنْ پس می مانند كه آن را به دشمن بسپارند، و نه از آن پیش می افتند كه تنهایش گذارند.[9].









    1. تحف العقول: 191، نهج البلاغة: نامه 11، وقعة صفّین: 123، الأخبار الطوال: 166.
    2. نهج البلاغة: نامه 12.
    3. نهج البلاغة: نامه 4، بحار الأنوار: 46/67/32، تذكرة الخواص: 166.
    4. دعائم الإسلام: 373/1.
    5. دعائم الإسلام: 373/1.
    6. دعائم الإسلام: 373/1.
    7. محمّد، آیه 35.
    8. تاریخ دمشق: 460/42، مروج الذهب: 389/2، عیون الأخبار: 110/1.
    9. الكافی: 4/39/5، بحار الأنوار: 468/563/32. نیز، ر. ك: نهج البلاغة: خطبه 124.